برای تو ای عشق من

چی میشد گر دل اشفته ی من به شهر چشمای تو عادت نمیکرد
پرستوی نگاهت ناگهان از دل اشفته من هجرت نمیکرد
چه میشد اولین روزه جدایی برایم تا قیامت شب نمیشد
وجود پاک و سرشار از امیدم گرفتار سکوت شب نمیشد
چه میشد میتوانستم برایت غزل های بگویم عاشقانه
و یا در اخریم مصرع شعرم بگیرم از وجودت یک نشانه
چه میشد زیر باران نگاهت , گل نیلوفری را دیده بودم
و یا از باغ همسایه شبانه گل مریم برایت چیده بودم
چی میشد زیر سقف نیلی شب کنارم عاشقانه مینشستی
نمیگفتی
مسافر هستی
امشب تو بغض خسته ام را میشکستی 


تقدیم به تمام کسایکه یه روزی دلشون شکست و هرگز زخم دلشان مرحمی نداشت

نظرات 3 + ارسال نظر
بیتا پنج‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:05 ب.ظ

خیلی شعر قشنگی بود

افسانه پنج‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:26 ب.ظ

می تونم اگه تونستی برام یکی از حرفهای عاشونتون بفرستین

خاطره سه‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:21 ق.ظ

خیلی با حال بود واقعا جذاب بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد