به او بگویید دوستش دارم ، به او که قلبش به وسعت دریاییست که قایق کوچک دل من درآن غرق شده، به او که مرا از این زمین خاکی به سرزمین نورو شعرو ترانه برد، و چشمهایم را به دنیایی پر از زیبایی باز کرد
به او بگویید دوستش دارم، به او که صدای پایش را میشنوم، به او که لحن کلامش را میشناسم ، به او که عمق نگاهش را میفهمم، به او که ............
به او بگویید دوستش دارم، به او که گل همیشه بهارمن است، به او که قشنگترین بهانه برای بودن من است وبه او که عشق جاودانه من است
سلام سوگند عزیز...خیلی قشنگ مینویسی...امیدوارم که موفق باشی...پیش ما هم بیا
سلام ..قشنگ ترین بهانه بود زیبا نوشتی خسته نباشید.
واسه من همین خیالتم بسه
بزار تا جاده ها اشتباه دارن
ما که دستمون به هم نمیرسه
با حریر پیله های کاغذی واسه من جاده رو ابریشم نکن
من به پروانه شدن نمیرسم
حرمت فاصله مون رو کم نکن .....
دلت دریا ودمت گرم
ای کاش همه چیزه به همین آسانی تعریف میشد.
توپ توپ بود
ممنون سوگند عزیز
خیلی مسخره بود مگه میشه تواین زمونه کسی رو دوست داشت