تو کجایی

تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهوونه ی هر عاشق واسه زنده بودنی
تو امید انتظاری تو دلای ناامید
مثل دیدن ستاره تو شبای ناپدید
چه غریبونه گذشتند جمعه های سوت و کور
هنوزم اما نرسیدی ای تجلی ظهور
با تو ام، با تو که گفتی، تکیه گاه عاشقایی
میدونم یه دنیا نوری، ساده ای، بی انتهایی
مث لالایی بارون، تو کویر بی صدایی
تو خود عشقی، میدونم، ناجی فاصله هایی
تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهوونه یه هر عاشق واسه زنده بودنی
تو امید انتظاری تو دلای ناامید
مثل دیدن ستاره تو شبای ناپدید
عمریه دلم گرفته گله دارم از جدایی
غایب همیشه حاضر تو کجایی، تو کجایی
تو کجایی، تو کجایی

نظرات 4 + ارسال نظر
دینا سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:27 ب.ظ

وگند جون دیگه نشد تقلی کنیا

افسانه پنج‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:24 ب.ظ

عالی

ارنواز سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:05 ق.ظ

سلام خوبی احساس نمی کنی این شعره یکم تکراری شده و از مد افتاده+اما ایرادی نداره یکم واسش بیشتر تلاش کن میتونه یه وبلاگ خوب از آب در بیاد+بای

salam o alaykom doste aziz ... inshaallah ke hale shoma khob bashad mamanon az nazare ke dadid chshm dar dafaate digar say mikonim kebishtar talash konim shayad be omide parvardegar betavanim sherhaye behtare erae dahim......

rihanna دوشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:25 ق.ظ

salam khaste nabashid .dooste aziz age mishe aks hay zinayi ro dar in veblag begozarid ke aks ziba kam darin

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد