تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهوونه ی هر عاشق واسه زنده بودنی
تو امید انتظاری تو دلای ناامید
مثل دیدن ستاره تو شبای ناپدید
چه غریبونه گذشتند جمعه های سوت و کور
هنوزم اما نرسیدی ای تجلی ظهور
با تو ام، با تو که گفتی، تکیه گاه عاشقایی
میدونم یه دنیا نوری، ساده ای، بی انتهایی
مث لالایی بارون، تو کویر بی صدایی
تو خود عشقی، میدونم، ناجی فاصله هایی
تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهوونه یه هر عاشق واسه زنده بودنی
تو امید انتظاری تو دلای ناامید
مثل دیدن ستاره تو شبای ناپدید
عمریه دلم گرفته گله دارم از جدایی
غایب همیشه حاضر تو کجایی، تو کجایی
تو کجایی، تو کجایی
وگند جون دیگه نشد تقلی کنیا
عالی
سلام خوبی احساس نمی کنی این شعره یکم تکراری شده و از مد افتاده+اما ایرادی نداره یکم واسش بیشتر تلاش کن میتونه یه وبلاگ خوب از آب در بیاد+بای
salam o alaykom doste aziz ... inshaallah ke hale shoma khob bashad mamanon az nazare ke dadid chshm dar dafaate digar say mikonim kebishtar talash konim shayad be omide parvardegar betavanim sherhaye behtare erae dahim......
salam khaste nabashid .dooste aziz age mishe aks hay zinayi ro dar in veblag begozarid ke aks ziba kam darin