بازگشتی دوباره

بعد از یک غیبت نسبت طولانی برگشتم ...

اما این بار تنها نیستم یه دوست خوب بهم قول داده که بامن همکاری کنه...

منتظر مطالب زیبا باشید... 

                                                           

عاشق دروغین

انکس که می گفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من امده باشد رهگذری بود که روی برگ های خشک پاییزی راه میرفت وصدای خش خش برگ ها همان اوازی بود که من گمان می کردم میگوید:می گوید دوستت دارم .... ما لحظات را سپری کردیم تا به خوشبختی برسیم دریغ که خوشبختی لحظاتی بود که سپری کردیم